شهید : قاسم زارع
فرزند : علی
متولد : ۱۳۴۲
محل تولد : کازرون
تاریخ شهادت : ۱۳۶۶/۰۷/۰۱
محل شهادت : شلمچه
محل دفن : کازرون امامزاده سیدمحمد نوربخش
شهید قاسم زارع قهرمانان ایران زمین
عضو تیم منتخب کشتی کازرون / قهرمان استان فارس
شلمچه حدیث عشق است،حدیث وفاداری،حدیث خون سرخ جوانان ایران زمین،آری شلمچه گلهای پرپر فراوانی به خود دید که مجنون وار در پی عشقشان رفتند و به او پیوستند.امام حسین (ع)می فرماید:آیا نمی بینید که به حق عمل نمی گردد و از با طل دست نمی کشند؟
اکنون باید هر انسان مومن که در راه حق به دیدار خدا مایل باشد،بسوی جهاد فی سبیل الله بشتابد.من اکنون مرگ را جز سعادت،و زندگی با ستمگران را جز مایه دلتنگی چیزی نمی دانم.
جوانان ایران زمین با الگو گرفتن از سرور آزادگان جهان مرگ را بر زندگی زیر سایه چکمه پوشان بعثی ترجیح داده و سعادت اخروی را به ذلت و خواری دنیوی انتخاب نمودند.
سال ۱۳۴۳ شمسی پا به دنیا گذاشت و مادرش به یاد شهدای دشت کربلا و جوان برومند این دشت:قاسم بن الحسن(ع)نام قاسم را برای نوزاد تازه متولد شده خود برگزید.
قاسم زارع دوران مدرسه ابتدائی را زیر نظر یکی از معلمان نمونه و بزرگ کازرون مرحوم شیخ اصغر راهنما(کوهی)گذراند.وباسن کمی که داشت به یاری پدر شتافت تا به چرخش در آوردن چرخ زندگی او را یاری دهد.
در سال ۱۳۵۶ و در تظاهرات مردم کازرون علیه چاپ توهین آمیز روزنامه اطلاعات،شهید قاسم زارع نیز به همشهریانش پیوسته و در عاشورای همان سال دستگیر گردید.
قاسم به ورزش و به خصوص به کشتی علاقه فراوانی داشت و در نوجوانی به تمرینات کشتی رفت و زیر نظر مربیانی همچون محمد حسن مصلاحی،عباس شجاعی و اصغر صدارت آموزش های اولیه را دید و به عضویت تیم منتخب کازرون در آمد و به مقام قهرمانی استان نیز رسید.
قاسم خرداد ماه ۱۳۶۰ از طریق بسیج راهی جبهه غرب گردید و پس از سه ماه حضور در جبهه نوسود راهی سوسنگرد شد و در عملیات آزاد سازی بستان نیز شرکت کرد.پس از شرکت در عملیات طریق القدس مدتی در سوسنگرد ماند و سپس جهت شرکت در عملیات فتح المبین با گروه بچه های کازرونی به فرماندهی سردار دکتر کاظم پدیدار عازم شوش گردید.پس از عملیات فتح المبین دیگر بار به سوسنگرد باز گشت و با آغاز عملیات بیت المقدس در عملیات آزاد سازی خرمشهر به عنوان فرمانده گروهان حماسه ها آفرید.
شهید قاسم زارع در سال ۱۳۶۱ ازدواج نمود و صاحب دو فرزند دوقلو گردید و در سال ۱۳۶۳ همراه با رزمندگان گردان های فجر و کمیل از لشکر ۳۳ المهدی در اصفهان آموزش هلی بردی را فرا گرفت.در عملیات بدر از ناحیه سینه هدف تیر کالیبر دشمن قرار گرفت و به شدت مجروح گردید.در۲۰بهمن ۱۳۶۴ به عنوان پیک فرماندهی گردان کمیل در عملیات والفجر هشت و در تصرف بندر استراتیژیک بندر فاو حضور داشت.
در لشکر المهدی به عنوان فرمانده یکی از گروهان های گردان خط شکن ثارالله در عملیات های کربلای چهار،پنج و هشت شرکت داشت.قاسم در بیش از ده عملیات بزرگ و افتخار آفرین حضوری فعال داشت که دوبار به شدت مجروح گردید و سر انجام در یکم مهر ماه ۱۳۶۶ در منطقه شلمچه هنگامی که می خواست با نیروهایش به کمک دیگر همرزمانش برود و جلوی پاتک دشمن را بگیرد توسط گلوله توپ در حوالی نهر جاسم به آرزوی دیرینه خویش رسید و به دیار معبود خود شتافت.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد
قسمتی از وصیتنامه شهید:
راه شهدا را ادامه دهید این دنیا زود گذر است. همه ی ما باید از این دنیا برویم پس چه بهتر که در این راه مقدس که حسین ابن علی (ع) رفت ما هم برویم.
امام حسین (ع) فرمود: اگر بدن ها برای در گذشتن از جهان ساخته شده و سر انجام مرگ است، بنا براین کشته شدن مرد با شمشیر (اسلحه) در راه خدا به یقین بر تر و با فضیلت تر است.
خاطرات همرزمان شهید قاسم زارع:
حاج رحیم قنبری فرمانده گردان ثارالله: قاسم هیچوقت از شجاعت خویش چیزی بر زبان نمی آورد و زبان من قاصر از گفتن رزم و دلاوری ورشادت های وی میباشد.
حاج رحیم قنبری رزمنده دلاور هشت سال دفاع مقدس و فرمانده گردان خط شکن ثارالله از لشکر ۳۳المهدی بمناسبت بیست و ششمین سالگرد عروج ملکوتی فرمانده شهید قاسم زارع وچند تن از یارانش گفت:قاسم در دوران دفاع مقدس تا لحظه شهادت به امام خویش لبیک گفته و با جدا شدن از خانواده و سه فرزند خردسالش مردانه در کنار دیگر رزمندگان جنگید.
این مرد بزرگ تمام فکر و ذکرش خدا و جهاد در راه خدا بود،در گردان ثارالله و در عملیات های کربلای چهار،پنج و هشت شرکت داشت و بارها در کنار من مجروح گردید وبلا فاصله پس از ترخیص از بیمارستان به جبهه باز می گشت و همین باعث گردیده بود تا زبانزد خاص و عام شود.همه دوستا ن در گردان از دلاوری و جوانمردی قاسم صحبت می کردند و من نیز بارها ایثار و از خود گذشتگی اوارا نظاره گر بودم.هیچوقت از شجاعت خویش چیزی بر زبان نمی آورد و زبان من قاصر از گفتن رزم و دلاوری و رشادت های وی می باشد.
قاسم این یار امام خمینی و فاتح فتح المبین و خرمشهر در تاریخ ۱۳۶۶/۰۷/۰۱ در شلمچه بعد از شهرک دو ایجی در کنار نهر جاسم هنگامی که گردان ثارالله در خط پدافندی مورد هجوم دشمن بعثی قرار گرفته بود با گروهان خود وارد منطقه گردید و به یاری دیگر رزمندگان گردان شتافت و پس از نبردی جانانه در یکم مهرماه شصت و شش توسط گلوله توپ دشمن با سه تن از همرز مانش در حالی که در آغوش من قرار داشت در مدرسه عشق قبول گردید و آسمانی شد.
حاج رحیم این خاطره را گفت اما روح بلند وایثارش مانع گردید تا بگوید یکی از سه نفری که همراه قاسم ودر آغوش خویش به شهادت رسید برادرش ابراهیم قنبری بود.
روح بلندشان شاد و راهشان پر رهرو باد.
قاسم چند روز قبل از شهادت از نگاه برادر
به علت مجروحیت در بیمارستان شهید مطهری تهران بستری بودم که قاسم همراه با سردار حاج فظل الله نوذری (جانشین وقت گردان ثارالله)به عیادتم آمدند،چون حالم خوب نبود و وضعیت جسمانی خوبی هم نداشتم قاسم با دستانش به من غذا می داد و همزمان می گفت هیچ ناراحت نباش که خداوند تو را پاداشی بزرگ خواهد داد.
نگاهش به من طوری بود که به دلم نشست این آخرین دیدار با برادرم می باشد،وقتی از من خداحافظی می کرد که به جبهه برگردد،به او گفتم کاری نداری(منظورم وصیت بود)همانند همیشه لبخندی زد اما چیزی نگفت و رفت.سه یا چهار روز از رفتنش نگذشته بود که خبر شهادتش به من رسید.
شهید قاسم زارع : نوبت شهادت به من رسیده است
در منزل فرمانده شهید عباس اسلامی نشسته بودیم که، یکی از اقوام گفت: این هم عباس که به شهدای فامیل پیوست، تا ببینیم نوبت به چه کسی رسیده است در همین موقع شهید قاسم زارع گفت: نوبت به من رسیده است و درست شش ماه بعد بعنوان پنجمین شهید فامیل به آنان پیوست.
دسترسی آسان به این مطلب
لینک کد کوتاه
https://shohadayekazerun.ir/gp5x