طاهری پور احد

شهید: احد طاهری پور

فرزند: محمدنبی

متولد: 1340

محل تولد: کازرون

تاریخ شهادت: 1364/01/12

محل شهادت: جزیره مجنون

محل دفن: کازرون بهشت زهرا

 

وصیتنامه شهید:

بدانید که اگر در راه دین خدا برای جهاد خارج نشوید خدا شما را به عذابی دردناک مغذب می سازد وخدا قومی دیگر به جای شما برمی گمارد و شما به خدا زیانی نرسانیده اید بلکه خود را زیانکار ابدی ساخته اید و خدا بر هر چیز توانست.

ای خدا عاشقانت به شب در محراب عبادت سراپا عجز و نیاز و عرق را زنده و به هنگام روز شیر بیشه شجاعت دیده قلبشان نگران جمال یار و جانشان محو دیدار دوست و دلشان از غم هجر کوی معشوق محزون است اگر اجل مقدر نبود یک لحظه روحشان در کالبد مادی قرار نمی گرفت.آری عشق به رضوان و خوف از عذاب یکباره بین جان و تنشان جدایی می¬انداخت خدایا کدام جستجوگر به جستجویت برخسات و ترا نیافت و کدام عاشق دلباخته به درگان لطفت آمدو به وصال تو نرسد آنان که در این دریای پرخروش حیات به جستجویت برخواستند تو را یافتند و آنان که به عشق دیدارت با پای دل به سویت آمدند با دیده جان به دیدارت نایل شدند بارالها این زره بی مقدار انی نیازمند سراپا پر از عیب این اسیر هوای، این عمر بر باد داده و روز و شب خود را تباه کرده و دل به زخارف دنیا بسته و بال و پر از بار گناه شکسته را از آلودگی نجات بخش و از این منیت و خودیت خطرناک نیستم کرده و با رساندن به مقام فنای در عشقت هستم کن و مرا از درگاه لطفت مران و از عنایت و رحمتت محروم مگردان.

عزیزان، من تا به حال وصیت نامه¬های متعدد نوشتم ولی بعدا ز برگشتن از جبهه آن ها را پاره می کردم ولی این بار که برای دفاع از اسلام و جمهوری اسلامی از خانه خارج می شوم و پا در چکمه می کنم روحم از شدت درد می سوزد، قلبم، می خروشد احساسم شعله می کشد و بند بند وجودم از شدت درد صیحه می¬زند  احسان می کنم که در این دنیا دیگر جای من نیست، با همه وداع می کنم و می خواهم فقط با خدای خود تنها باشم خدایا، به سوی تو می¬آیم از عالم و عالمیان می¬گریزم تو مرا در جوار رحمت خویش سکنی ده. برادران: من می خواهم که از آن سرباز اسلام در زمان پیغمبر درس بگیرم و هدف و انگیزه او را دنبال کنم که زمانی در روبروی امپراطوری ایران قرار گرفت، امپراطور ایران به او گفت، شما عرب¬ها چه می¬خواهید و برای چه می¬جنگید و هر روز عده¬ای را به کشتن می¬دهید او در جواب فرمود که ما نه برای خاک می¬جنگیم و نه برای آب می¬جنگیم و نه برای کشور گشایی می¬جنگیم و نه برای ریاست می¬جنگیم و… گفت پس برای چه می¬جنگیم.

لنخرج العباده من عباده العباد الی عباده(برای این که بندگان خدار ا از چنگان بندگان نجات دهیم  و به سوی بندگی خدا سیر دهیم. اری هدف و استراتژی ما هم باید همین باشد که در هر جا و هر مکان بندگانی را دیدیم که در زیر یوغ استعمار بندگان دیگرند نجات دهیم و به سوی بندگی خدا سیر دهیم با شکست صدام رسالت ما به پایان نمی پذیرد رسالت ما طولانی است و باید کلمه لا اله الا ا… را تحقق بخشیم. عزیزانم: ما بیشتر از مادر تولید نمی¬شویم و فقط یکبار هم می¬میریم و حتماً هم می-میریم پس چه بهتر که این مرگ در راه خدا باشد نترسید از مرگ نهراسید زیرا که این مرگ فقط نقل مکانیست.

گر مرگ رسد چرا هراسم

کان راه بتست می¬شناسم

کوه راه سرای دوستانست

تا چند کنم ز مرگ فریاد

چون مرگ از اوست مرگ من باد

گر بنگرم آن چنان که رایست

این مرگ نه مرگ نقل جایست

از خوردگهی بخوابگاهی

از خوابگهی به بزم شاهی

خوابی که به بزمک توست راهش

گردن نکشم زخوابگاهش

چون شوق تو هست خانه خیزم

خوش خسبم و شادمانه خیزم

و اگر شما بخواهد که شما بمیرد مرگ به سراغ شما خواهد آمد و نمی¬توانید از مرگ فرار کند.

این ماتکونو ایدرک الموت ولو کنتم فی بروج مسیده هر کجا که باشید مرگ به سراغ شما خواهد آمد اگر چه در محکم¬ترین برجهی پنهان شده باشید ولی اگر خدا نخواهد که شما به زودی بمیرید اگر شما را در آتش بیندازیند. نمی¬سوزید همچنان¬که حضرت ابراهیم(ع) نسوخت چون مصلحت خدا در این بود که ابراهیم زنده بماند و رسالتش را به پایان رساند فقلنا یا نارکونی برد او سلاما علی ابراهیم و خدا می¬فرماید:

که ما به آتش گفتیم که ای آتش سرد و سلامت باش بر ابراهیم. پس خیال نکنید که هر که به جبهه می¬رود فورا کشته خواهد شد و اما پدر و مادر: می¬دانم که در این مدت عمر خوبی برای شما نبودم شرمنده¬ام، از شما می¬خواهم که در جشن شهادتم گریه نکیند تا شاید بتوانم این بار چهره شرمنده خود را با خون سرخم بپوشانم، امیدوارم که مرا ببخشید و برای من طلب آمرزش کنید تا شاید خداوند گناهان مرا ببخشد از تو برادرم می¬خواهم که تقوا پیشه کنید و دل به دنیا نبندید چون قرآن کریم می-فرماید: و من یتقل الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحسب و اگر تقوا پیشه خود سازید خداوند از جاهایی برای شما روزی می¬فرستد که حساب آن را نمی¬کردید و از شما خواهرانم می¬خواهم که  زینب وار در عزایم صبور باشید و – تنها کلمه : انا لله و انا الیه راجعون وا لهی رضا برضاک را بر زبان داشته باشید که خدا با صابران است.

اللهم احینما سعیدا و امتنا شهیدا- خدایا حیات مان را سعادتمند و مرگمان را شهادتمند قرار بده.

و قتلا فی سبیلک فوفق لنا، خدایا به ما توفیق عنایت کن که در راه تو کشته شویم.

والسلام

به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی

احد طاهری پور

27/12/63

مطالب مرتبط

برچسب ها